آنگاه که از درون تهی باشیم اضطرابگونه شروع به ساختن چیزی در بیرون از خودمان میکنیم. وقتی گرمای معنا را درونمان نداریم به تکاپو میافتیم تا با گرمای تأییدهای بیرونی زندگی را در جریان نگه داریم پس معتاد به موفقیت و پیشرفت میشویم .تا زمانی که نتوانیم وزنی از نگاهی از جنس محبت
و احساسی از صدایی از جنس مهر را درونمان نگه داریم تا زمانی که درونمان امن نباشد و نتوانیم تصویری از یک دیگری را درونمان حفظ کنیم این سیاهچالهی درونی و ارواح سرگردان دنیا و روابط ما را پر میکنند و ما باید در قامت یک ماشین خستگیناپذیر چیزهایی را تولید کنیم که نه پایدارند
نه هیچگاه درونی میشوند.
از درون تهی از بیرون حسرت برانگیز این است داستان کسانی که بیرونشان را میسازند و درونشان را چون دخمهای تاریک شش قفله رها میکنند.
دکتر پویان مقدم
روان درمانگر تحلیلی