تشویق زمانی کارکرد مثبتی دارد که فرد بزرگسال یا کودک، در حال انجام کاری باشد که آن کار در دایره ی ارزش ها و علایق خودش باشد یا علی رقم عدم علاقه ، خودش انتخابش کرده باشد.وقتی کسی را با تشویق وادار به انجام کاری کنیم احساس گناهی در فرد بوجود می آید که نیروی محرکه ی اصلی آن کار برای آن فرد آن احساس گناه است نه انتخاب خودش و برای اینکه او را از ارزش هایش و یا پرداختن به نیاز هایش دور کرده ایم کم کم صمیمیتش را با ما از دست خواهد داد.والدینی که با تشویق و به صورت غیر مستقیم فرزندانشان را وادار به انجام کاری می کنند باعث ایجاد احساس گناه و خشم در فرزندانشان می شوند که بعدا به صورت، نافرمانی،اهمال کاری،افسردگی،اضطراب،وسواسو… بیرون می آید.
آیا تشویق هم می تونه آسیب زا باشه؟!
از نظر روانشناسی و روانکاوی،اصولا اگر کسی از خواسته های خودس به خاطر احساس گناهی که به ما داره بگذره و کاری رو برای ما انجام بده و ما تشویقش کنیم،کم کم احساس بدی به ما پیدا می کنه.ممکنه ما فکر کنیم پاداشش رو به خاطر کاری که ما دوست داشتیم انجام بده بهش دادیم و همه چیز درست شده،اما اینکه یه آدمی احساس کنه با هر وسیله ای حتی پاداش وادار به انجام کاری شده که دوستش نداشته،حال اونو بد می کنه.
ویلیام گلاسر هم در نظریه انتخاب اشاره می کنه نه تشویق و نه تنبیه نباید در وادار کردن کسی به کاری وجود داشته باشه،بلکه باید خود فرد انتخابش کنه تا بعدا مسولیت انجامش رو بپذیره،اگر نه ممکنه بعدا ازش شونه خالی کنه.سیستم های جدید مدیریتی هم بر این اصول بنا می شن
دکتر پویان مقدم
روان درمانگر تحلیلی