از تنهایی، همیشه در نالهایم و در حسرتیم که چرا دستهایمان در باد رها شدهاند در حالی که وقتی از ما ناممان را میپرسند نگاه ماتمان به دیگران میچرخد آنگاه که باید از خویشتنمان در جام دیگری جرعهای بریزیم آنقدر نیست که جامی را پر کند چه برسد به جانی.
خویشتنهای قرضیمان را هر روز تعویض میکنیم و روشنفکرانه این سوال را فریاد میکنیم که چرا تنهاییم.
پیدا کردن کسی که بتوانیم عمری با او با عشق بمانیم به اندازه پیدا کردن خودمان سخت است.
ما جستجوگران بادیه نشینی هستیم که سرزمین خودمان را نمیشناسیم و هر روز به دنبال فتح سرزمینهای دیگریم.
دکتر پویان مقدم
روان درمانگر تحلیلی