چرا بعضی‌ها‌ نمی‌توانند در تفکر، آزاد باشند؟! آزاداندیش باشند؟!

چرا بعضی‌ها‌ نمی‌توانند در تفکر، آزاد باشند؟! آزاداندیش باشند؟!

انسان آزاد اندیش قبل از هرچیز عمیقا و براستی احساس “خود ارزشمندی” و “تمایز یافتگی” روانی دارد.تاکید بر “عمیقا” و “براستی” از آن رو است که خیلی‌ها: از فرط نداشتن عزت نفس است که متکی به خوداند از فرط عدم احساس ارزشمندی است که انقدر هیچ کس را قبول ندارند و از همین روست که خود را محور جهان می‌پندارند تا حقارتشان را جبران کنند.

اما این احساس ارزشمندی باید در کنار تمایزیافتگی روانی باشد یعنی فرد، هیجانات و باورهایش در مواجهه با دیگران به سرعت و براحتی تغییر نکند و تحت تاثیر قرار نگیرد چنین فردی باید در سالهای ابتدایی کودکی توانسته باشد ️فاصله روانی خودش را از مادرش بدست آورده باشد یعنی هم احساس امنیت کرده باشد و هم‌ توانسته باشد یک خویشتن مجزا از مادرش بدست آورده باشد.

حال اگر بتواند بر ترس از تنهایی خودش غلبه کند و بتواند از لحاظ روانی از مراقب اولیه‌اش جدا شده باشد تبدیل می‌شود به فردی که می تواند با خیال راحت نظرات و ایدئولوژی شخصی خودش را داشته باشد یعنی نگران نمی‌شود که با داشتن نظری متفاوت از مراقب اولیه‌اش طرد شود.

حالا شاهد فردی هستیم که:هم احساس ارزشمندی دارد هم دچار تمایزیافتگی است.این فرد حالا می تواند تفکر آزاد و هویت مستقل داشته باشد.
🔺️اگر نه لازم است همیشه:
▪️یا در حال “آرمان‌سازی” یک فرد یا ایدئولوژی دیگر باشد
▪️یا در حال “ناارزنده” سازی یک فرد یا تفکری دیگر

تعصب بیش از حد به یک تفکر ازهمینجا نشأت می‌گیرد در اصل پافشاری تند و تیز بر یک تفکر: ناتوانی در جداشدن از مراقب اولیه است.وحشت از تنهایی و نبودن مراقب اولیه، و مراقبت از خود برای جلوگیری از فروپاشی است.تا کسی نتوانسته باشد یک هویت مستقل برای خود دست و پا کند هیچ گاه نمی تواند یک تفکر مستقل داشته باشد و همیشه در حال پی‌روی بیش از حد از یکی و مخالفت بیش از حد با دیگری خواهد بود.

دکتر پویان مقدم

روان درمانگر تحلیلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.