قبل از پرتاب کردن
شاید اگر قبل از پرتاب کردن ما به دنیا این سوالات را از ما می پرسیدند یا جوابشان را در مغزمان کار می گذاشتند در طول زندگی انقدر اضطراب نداشتیم!!!
آیا می خواهی وارد دنیا شوی؟!
البته گویا تا وارد نشویم و آنرا در قالب زمان و در وجود خودمان تجربه نکنیم نمی توانیم واقعا آن را بشناسیم تا بتوانیم تصمیم بگیریم که می خواهیم وارد دنیا بشویم یا نه.گرچه گویا با زندگی در دنیا هم تا کنون کسی آن را کامل نشناخته!
هدفت از زندگی چیست؟!
تا می آییم خودمان را بشناسیم یک سوال بزرگ توی ذهنمان شروع به روشن وخاموش شدن می کند:”ما هدفمان از زندگی چیست؟!” گرچه نمی دانم… آیا جز با زیستن می توانیم هدفی برای زیستن پیدا کنیم؟! گویی اضطراب زیستن،چیزی جدایی نا پذیر از اضطراب پیدا کردن هدفی برای زندگی است!
دوست داری دنیا چه شکلی باشد؟!
یعنی ما قابلیت این را داشتیم که می توانستیم ظرفیت و ساز و کار دنیا را تعیین کنیم نوع روابطمان،نوع و شکل بودنمان،یا هر چیز دیگری که می توانست باشد اما نیست!!!یعنی باید از یک بی نهایت به یک محدودیت می آمدیم!مگر دیوانه ایم؟!خب بی نهایت که محدودیت کمتری دارد آیا می توانستیم قبل از ورود به دنیا آن را طراحی کنیم؟!
چیزهای زیادی را می توانستند قبل از ورودمان به دنیا از ما بپرسند یا اطلاعاتش را به ما بدهند…اما نمی دانم آن وقت آنچه تجربه می کردیم زندگی بود یا تکرار؟!
دکتر پویان مقدم
روان درمانگر تحلیلی