با معرفی مفاهیمی مانند «رفاه ذهنی» و «شادکامی»، در دهههای اخیر شاهد چرخش نگاه سیاستگذاران از مسائل عینی رفاه به سمت مساله ذهنی رفاه بودهایم. تا چند دهه قبل اقتصاددانان رفاه و شادمانی را حاصل از افزایش سطح درآمد و مصرف افراد میدانستند. از سوی دیگر جامعهشناسان، شادکامی را ناشی از حمایتهای اجتماعی میدانستند.
همچنین فلاسفه معتقد بودند که جامعه شادمان، جامعهای است که در چارچوب عقیدتی و اخلاقی پذیرفتهشده، حرکت میکند. وجود تعاریف متفاوت برای شادکامی، به خوبی نشان میدهد که شادی را باید بهصورت برآیندی از چند متغیر درنظر گرفت. در ادبیات علوم انسانی نیز برای اندازهگیری سطح شادی در کشورهای مختلف، مجموعهای از شاخصهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
«گزارش جهانی شادی» را میتوان جامعترین بررسی انجام شده در زمینه اندازهگیری سطح شادمانی در کشورهای مختلف دانست. این گزارش سازمان ملل هرسال وضعیت شاکامی در ۱۵۶ کشور مختلف را مورد ارزیابی قرار میدهد. بر مبنای بررسیهای بازوی پژوهشی معاونت رفاه اجتماعی وزارت کار، تعاون و امور اجتماعی، پژوهشگران در نخستین گزارش جهانی شادی، در بررسی عوامل موثر بر نشاط در کشورهای مختلف، ۶ متغیر را شناسایی کردند:
◀️«سرانه تولید ناخالص داخلی»
«حمایت اجتماعی»
«امید به زندگی سالم در بدو تولد»
«آزادی انتخاب زندگی»
«فعالیتهای خیرخواهانه»
و «ادراک فساد».
بر اساس اطلاعات استخراج شده از نظرسنجیهای بینالمللی «حمایتهای اجتماعی» بیشترین تاثیر را در ایجاد حس شادمانی عمومی پایدار دارد. از سوی دیگر بر مبنای این بررسی، «امید به زندگی سالم در بدو تولد» دارای کمترین میزان اثر بر سطح شادمانی عمومی است. یکی از مهمترین نکات قابل توجه در این بررسی تاثیر بیشتر متغیر درک فساد در مقایسه با سرانه تولید ناخالص داخلی بود.
بر اساس نتایج این بررسی حمایتهای اجتماعی، آزادی انتخاب زندگی، درک فساد، فعالیتهای خیرخواهانه، تولید ناخالص داخلی و امید به زندگی سالم در بدو تولد، به ترتیب دارای بیشترین تاثیر بر سطح نشاط عمومی در کشورهای مختلف بودند. بنابراین میتوان گفت برداشت عمومی از واقعیات و پدیدههای اجتماعی مانند فساد، نسبت به وضعیت اقتصادی و بهبود در متغیرهای اقتصادی تاثیر بیشتری روی سطح نشاط عمومی دارد
متن: دکتر پویان مقدم
رواندرمانگر تحلیلی