برای نیچه اینکه انسان،دیگر نتواند بخواهد و یا نتواند به خواسته هایش برسد رنج آور تلقی می شود.
در نظر نیچه،بودن مساوی مرگ است و شدن همان زندگی است.بودن نه آنچه هست بلکه آن چیزی است که بایستی از آن گذر کرد و هر چیزی که بخواهد یک جا بماند چه متصف به صف نیک باشد و چه بد،عاری از ارزش خواهد بود.بر این اساس مقصود نیچه از واقعیت را می توان به دو صورت:<<بودن در شدن و شدن برای بودن و جریان بی وقفه ی بودن شدن>>خصه کرد.
مفهوم اراده در اندیشه نیچه مفهومی محوری داشته و به صفتی است که آن را منسوب به ابر انسان می کند،فردی که از وهم و خیال های پیشین بشر رها شده و به آزادی حقیقی دست یافته است .این رهایی به او قدرتی می بخشد تا جهان را به میل و اراده خود ایجاد کند.اما نیچه نیز همانند بسیاری از فیلسوفان پیش از خود به یکی از مهم ترین مفاهیم تاریخ بشر می پردازد:مرگ.
نیچه معتقد است که برخی بسیار زود یا بسیار دیر می میرند و به همین دلیل بر مرگی در زمان مناسب تاکید می کند،آموزه ای از جانب زردشت که در کتاب <<چنین گفت زردشت>> بیان می شود:به راستی آنکه بهنگام زندگی نمی کند،چگونه می تواند بهنگام بمیرد؟>>
نیچه غایت زندگی را در خود زندگی می جوید و معتقد است که واقعیت همان شکل ظاهری هست که ما با آن سروکار داریم.از دید نیچه ماوراطبیعه نوعی خرافات است که آدمیان برای مقابله با ترس از مرگ به آن روی آورده اند.اما در مقابل آن ها کسانی هستند که نیچه آن ها را واعظان مرگ می خواند.
واعظان مرگ یا مرگ اندیشان کسانی هستند که صورت مسئله را فراموش نکرده و همواره به مرگ فکر می کنند.آن ها چند دسته اند:
_شهوت پرستانی که نفس خویش را می کشند.
_آن ها که شهوت آدمی را نفی می کند و باور دارند که امیال باید سرکوب شوند.
نتیجه گیری
زندگی دارایی ارزشمند انسان است که باید آن را ارج نهد و با تفکری هستی محورزندگی کند.باورهای گذشتگان،ادیان و اخق آدمی را از زندگی روی گردان کرده اند و با ترس از مرگ مفهوم زندگی را تحت الشعاع مفهوم پوچی قرار داده اند. ابر انسان نیچه کسی است که در باب هستی و مرگ عمیقا می اندیشد،ارزش های خود را با قدرت اراده می آفریند و بر اساس آن عمل می کند،و آن هنگام که لحظه پایانی حیات انسان از راه برسد،با همان اراده و تفکر به استقبال آن می رود.
زندگی برای نیچه آماده شدن برای مرگ است،البته نه به صورتی که آن را بی ارزش و خوار شمارد،بلکه با زیستی تمام و کمال به استقبال مرگ برود.مرگ خود خواسته بر خلاف مرگ طبیعی،کاهش قدرت آدمی نیست،افزایش آن است.
متن:دکتر پویان مقدم
روان درمانگر تحلیلی