لازم نیست از هیچ روانشناسی بپرسید که شما چه کسی هستید.یک هفته،تمام افعالتان را یادداشت کنید شما همانی هستید که انجام می دهید!!!توانایی روبرو شدن با خود واقعیتان را دارید؟!
شاید بتوان گفت این بیشتر یک رویکرد اگزیستانسیال باشد، آنجا که باور بر این است که ماهیت فرد آنقدر اهمیت ندارد، که نحوهی بودن او در این دنیا، یا اگزیستانس او اهمیت دارد. یا به بیان دیگر وجود بر ماهیت مقدم است.
اگر ما بتوانیم با تمام همانی که هستیم روبرو شویم، با تمام همانی که هستن را با آن تجربه میکنیم؛ توانستهایم مسؤلیت بودن خودمان را در این دنیا بپذیریم، مسؤلیت رنجهایمان، گذشتهمان و شرایط زندگیمان، هرطور که هست!.
و پذیرش مسئولیت با درماندگی همراه نیست، حمله زندگیاست به مرگ، به نبودن، وجود با تمام قوا، اما بدون اضطراب زندگی نزیسته، برای فرصتی که داریم.